سهیل احمدی، استاد دانشگاه و پژوهشگر مطالعات فرهنگی درباره جایگاه عاشورا در بین مردم ایران به خبرنگار حوزه اندیشه خبرگزاری فارس گفت: اول باید به این سؤال پاسخ داده شود که چه رخداد با چه ویژگیهایی قدرت آن را دارد تا به یک جریان اجتماعی و فرهنگی تبدیل شود؟ برای به وجود آمدن یک جریان فرهنگی و اجتماعی عمیق و پردامنه چهار مؤلفه اصلی باید وجود داشته باشد که در این بین کربلا، نمونه تمامی است که در طول تاریخ توانسته مصداقی از آن باشد. در ابتدا برای ایجاد سیر یک حرکت فرهنگی باید یک اتفاقی افتاده باشد، به تعبیری بدین شکل میخواهیم مرزبندی خود را بین اسطوره و افسانه تبیین کنیم.
عاشورا به روایت زینبی پا برجاست
وی افزود: افسانهها مخلوق ذهن و تخیل مردم هستند، اما اسطورهها برآمده از اتفاقات و عینیّات اجتماعیاند. عاشورا اتفاقی است که ریشه در واقعیت و یک امر حقیقی دارد. برای همین بخش مهمی را برای خلق یک جریان فکری، فرهنگی و سیاسی طی کرده است. مؤلفه بعدی روایت است. حماسه کربلا اگر امروزه ادامه پیدا کرده و به یک واقعه جاودان تبدیل شده، به برکت روایت حضرت زینب و امام سجاد است. البته این روایت توسط اشخاص دیگری هم صورت گرفت. اهمیت روایت آنجایی است که جنبه تکمیلی برای یک رویداد دارد. مؤلفه سوم برای خلق جریان، استمرار روایت است. این موضوع در قضیه کربلا و قیام امام حسین، ابتدای امر در عراق شکل گرفت تا اینکه سینه به سینه به ایران منتقل شد و روایت کربلا توسط ایرانیان استمرار داشت. یکی از راههای ماندگاری واقعه، تداوم روایت یا همان استمرار رویدادسازی است.
چگونگی تکوین عزاداری در بین مردم ایران
او اشاره کرد: به طور مثال هیأت یکی از مدخلهای جدی برای استمرار پیام کربلا در بین عموم مردم بوده است. ایجاد یک رویداد و استمرار رویدادی دیگر در دل آن مناسبت از روشهایی است که مکرراً یاد و ذکر واقعهای را زنده نگه میدارد. مؤلفه آخر که حکم تعیینکننده را دارد، پذیرش استمرار یک روایت توسط فرهنگ عمومی جامعه است. عاشورا در ایران به دل و جان مردم نشست؛ چون خصلت گرایش به فضیلتها و دوری از رذایل اخلاقی بین مردم ایران سنتی پرسابقه است. مردم ایران، عاشورا را به دلیل دارا بودن ارزشهای مهم اخلاقی و معنوی به عنوان یک مسأله اصلی بین خود جا انداختند؛ همانطور که بر خلاف برخی ادعاها دین اسلام و تشیع را بدون خون و شمشیر انتخاب کردند.
۳ سطح روایت از کربلا
احمدی در انتها گفت: پس از واقعه عاشورا و اشاعه پیام آن در فرهنگ عمومی سرزمین ایران، ما شاهد تأثیرات گسترده اجتماعی بر مردم هستیم. روایت کربلا در سه سطح توانست برای مردم ایران هویت خلق کند. سطح اول، روایت تاریخی است، سطح دوم روایت استدلالی است و سطح سوم که اثرگذاری جدیتری نسبت به دو سطح قبلی دارد، سطح هنری است. روایت هنری از کربلا ۲ بخش دارد، حماسه و مصیبت. مصیبت کربلا را در روضههای سیدالشهدا شاهدیم. این تراژدی، اما وقتی با حماسه و بنمایههای عظیم جهاد و شهادت در هم آمیخته شد، توانست یک ظرفیت غنی را خلق کند. مردم ایران در عاشورا کمال فضیلت را مشاهده کرده بودند که توانست تبدیل به یک اسطوره واقعی شود. این به آن معنا نیست که مردم سایر اسطورههای خود را رها کردند، بلکه آن اسطورههای قبلی به اندازه کربلا عمیق نبودند، بنابراین به قدر کربلا در فرهنگ عمومی نتوانستند بروز و ظهور داشته باشند. این اسطوره واقعی که تلفیقی از حماسه و عرفان است در روایت مردم ایران توانست جلوههای جدیدی را از خود نشان دهد. موضوع مرثیهخوانی، تعزیه، پردهخوانی، نقالی و… نمونههایی از روایت هنری کربلا توسط مردم ایران هستند که هم جنبه حماسه و هم جنبه مصیبت کربلا را به مردم منتقل میکردند.
پایان پیام/