به گزارش خبرنگار حوزه اندیشه خبرگزاری فارس، معرفت به مقام امامت و سیره حضرات معصومین(ع) یکی از مهمترین وظایفی است که شیعیان باید به آن اهتمام ورزند و خود را نسبت به سیره و شخصیت ائمه آگاه سازند. ماه محرم یکی از فرصتهایی است که میتوان در پرتو آن، معرفت به اباعبداللهالحسین(ع) را افزایش داد. در ادامه سخنان رهبر معظم انقلاب، آیتالله خامنهای را در مورد عاشورا و سیره امام حسین(ع) میخوانید.
هدف سیدالشهدا، بازگشت به اصل جامعه دینی بود
هدف قیام اباعبدالله(ع)، عبارت شد از بازگرداندن جامعه اسلامی به خطّ صحیح. چه زمانی؟ آن وقتی که راه، عوضی شده است و جهالت و ظلم و استبداد و خیانتِ کسانی، مسلمین را منحرف کرده و زمینه و شرایط هم آماده است. البته دوران تاریخ، اوقات مختلفی است. گاهی شرایط آماده است و گاهی آماده نیست. زمان امام حسین آماده بود، زمان ما هم آماده بود. وقتی انسان به دنبال این هدف راه میفتد و میخواهد علیه حکومت و مرکز باطل قیام کند، برای اینکه اسلام و جامعه و نظام اسلامی را به مرکز صحیح خود برگرداند، یک وقت است که وقتی قیام کرد، به حکومت میرسد؛ این یک شکل آن است. یک وقت است که این قیام، به حکومت نمیرسد؛ به شهادت میرسد. آیا در این صورت، واجب نیست؟ چرا،به شهادت هم برسد واجب است. آیا در این صورتی که به شهادت برسد، دیگر قیام فایدهای ندارد؟ چرا، هیچ فرقی نمیکند. این قیام و این حرکت، در هر دو صورت فایده دارد چه به شهادت برسد، چه به حکومت منتها هرکدام، یک نوع فایده دارد. باید انجام داد؛ باید حرکت کرد.
این، آن کاری بود که امام حسین انجام داد. منتها امام حسین آن کسی بود که برای اوّلین بار این حرکت را انجام داد. قبل از او انجام نشده بود؛ چون قبل از او در زمان پیغمبر و امیرالمؤمنین چنین زمینه و انحرافی به وجود نیامده بود، یا اگر هم در مواردی انحرافی بود، زمینه مناسب و مقتضی نبود. زمان امام حسین، هر دو وجود داشت. در باب نهضت امام حسین، این اصلِ قضیه است. (۱۳۷۴/۰۳/۱۹)
حرکتی خالصانه برای خداوند
حرکت حسینبنعلی، حرکتی خالصاً، مخلصاً و بدون هیچ شائبه، برای خدا و دین و اصلاح جامعه مسلمین بود. اینکه حسینبنعلی علیهالصّلاهوالسّلام فرمود: «انّی لم اخرج اشراً ولابطراً ولاظالماً ولامفسداً» خودنمایی نیست؛ خود نشان دادن نیست؛ برای خود، چیزی طلبیدن نیست؛ نمایش نیست. ذرّهای ستم و ذرّهای فساد، در این حرکت نیست. «و انما خرجت، لطلب الاصلاح فی امّه جدّی.» این، نکته بسیار مهمّی است. انّما: فقط! یعنی هیچ قصد و غرض دیگری، آن نیّت پاک و آن ذهن خورشیدگون را مکدّر نمیکند. قرآن کریم، وقتی که در صدر اسلام با مسلمانان سخن میگوید، میفرماید: «ولاتکونوا کالّذین خرجوا من دیارهم بطراً ورئاءالنّاس.» و اینجا امام حسین علیهالسّلام میگوید: «انّی لم اخرج اشراً ولابطراً». دو خطّ است؛ دو جریان است. در آنجا قرآن میگوید: «مثل آنها نباشیدکه از روی غرور و خودخواهی و نفسپرستی حرکت کردند.» یعنی چیزی که در آن نوعِ حرکت نیست، اخلاص است. یعنی از حرکتِ خطّ فاسد، فقط «خود» و فقط «من»، مطرح است. «ورئاءالنّاس» خودش را آرایش کرده، بر اسب قیمتی سوار شده، جواهرات به خودش آویزان کرده، رجزهایی خوانده است و خارج میشود. به کجا؟ به میدان جنگ. اتّفاقاً میدان جنگ هم میدانی است که همین آدم و دهها مثل او در آن به خاک هلاک خواهند غلتید. خارج شدن چنین آدمی، اینگونه است. فقط در او نفْس وجود دارد. این، یک طرف. بهترین نمونه در نقطه مقابلش هم حسینبنعلی علیهالصّلاهوالسّلام است که در او، خودخواهی و خود و من و منافع شخصی و قومی و گروهی وجود ندارد. (۱۳۷۲/۱۰/۲۶)
موضوع عاشورا، یک موضوع تمام نشدنی و همیشگی است
موضوع عاشورا، یک موضوع تمام نشدنی و همیشگی است. چرا این حادثه، اینقدر در تاریخ اسلام تأثیرات بزرگی گذاشته است؟ به نظر بنده، موضوع عاشورا، از این جهت کمال اهمیت را دارد که فداکاری و از خودگذشتگیای که در این قضیه انجام گرفت، یک فداکاری استثنایی بود. از اوّل تاریخ اسلام تا امروز، جنگها و شهادتها و گذشتها، همیشه بوده است و ما هم در زمان خودمان، مردم زیادی را دیدیم که مجاهدت کردند و از خود گذشتگی به خرج دادند و شرایط سختی را تحمّل کردند. این همه شهدا، این همه جانبازان، این همه اسرای ما، آزادگان ما، خانوادههایشان و بقیه کسانی که در سالهای بعد از انقلاب یا اوان انقلاب فداکاری کردند، همه جلوِ چشم ما هستند. در گذشته هم حوادثی بوده است و در تاریخ آنها را خواندهاید. اما، هیچ کدام از این حوادث، با حادثه عاشورا قابل مقایسه نیست؛ حتّی شهادت شهدای بدر و احد و زمان صدراسلام. انسان تدبّر که میکند، میفهمد چرا از زبان چند نفر از ائمّه ما علیهمالسّلام، نقل شده است که خطاب به سیدالشهدا علیهالصّلاهوالسّلام فرمودهاند: «لایوم کیومک یا اباعبداللَّه»؛ یعنی هیچ حادثهای مثل حادثه تو و مثل روز تو نیست. چون عاشورا یک واقعه استثنایی بود. (۱۳۷۱/۰۴/۱۰)
پایان پیام/